GTO-1-6
این قسمت از کلاس استنفورد برای نظریه بازیها در مورد این بود که مردم بار اولی که یک بازی را انجام دادند چقدر تا تعادل نش فاصله داشتند و بار دوم که نتایج قبلی را بهشان نشان دادند و دوباره این کار را تکرار کردند چقدر نزدیکتر شدند.
برای من دو تا سوال پیش اومد:
- اگر هر کس فقط برد و باخت خودش را میدید چقدر طول میکشید که از روی بازی بفهمد که دارد غلط بازی میکند؟ به نظرم بهترین حالت باینری سرچ میزد و لگاریتم بازه را طول میکشید.
- چطوری میشود پیشبینی کرد که بار اول مردم چطوری بازی میکنند؟ خودش با تعجب میگفت چرا اینها این کار را کردند ولی خب من برایش توجیه دارم. یک عده مطمئن بودند که همه با این فرض بازی میکنند که اگر ببرند بیشترین سود را میگیرند و اینکه هیچ کس زیر قیمت نمیگوید که برنده بشود. یک سری فرض کرده بودند اکثر مردم ۱۰۰ میزنند که ۲/۳ آن را گفته بودند. بقیه کمتر از ۲/۳ صد را زده بودند که آنهایی که در بازهی بین اینها میفتند برنده نشوند. یک سری هم کمترین قیمت را گفته بودند (احتمالاً آنهایی که نظریه بازیها بلد بودند).
به نظرم دلیلش این است که آدم در حالت عادی هدفش این نیست که برنده بشود و هدفش این است که سودش ماکسیمم بشود که معمولاً به دست آوردن پول بیشتر است پس همه چیزی که بلدند بازی میکنند. یعنی اکثر مواقع ما اصلاً بردن ۱ واحد پول برامون مهم هم نیست و مثلاً کمتر از نصف به دردمون نمیخورد.
حالا داستان خندهدار این است که یکی برای قسمت حراج یک بار عملاً در آمفی تئاتر انجام داد این کار را. ولی خب فرق حراج با این در این است که آنجا قیمت برای ما مهم است ولی اینجا فقط هدف پیدا کردن میانگین است. باز هم مثلاً همین که بار اول قیمتهایی که مردم میدهند چطوری است معلوم نیست، مخصوصاً اگر second price نباشد یا مردم second price را بلد نباشند. :))
جوابش: https://en.wikipedia.org/wiki/Keynesian_beauty_contest#Subsequent_theory